ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات ساینا

سورپرایز شدیم...

دیروز صبح عمو مهدی اومدن.....که همراه بابا و آقا بزرگ باشن..... عصرش رسوندمت کلاس باله... برگشتن طوفان شد همراه با رعد و برقهایی که یاد بچگیم می انداخت و پشت سرش بارون شدید... ..تا سه ساعتی ادامه داشت....بعد از شام منو شما و بابائی رفتیم تو کوچه به قدم زدن....هوا فوق العاده بود... ساعت 4 صبح با صدای دنا جون از خواب ببدار شدم و خاله زیبا رو دیدم که روی تخت کنارمه......حسابی سورپرایز شدم....بی انصافا عصر زده بودن به جاده........شما خبر داشتی ولی هییچی نگفته بودی...تا 5 باهم حرفیدیم....شما که خوابیدی خاله هم خوابید....دوباره حسابی بارون گرفت و رعد و برق های وحشتناک که از خواب پریدی...... عمو مهدی و آقا بزرگ ساعت 4 نیم رفتن.... خاله ...
4 خرداد 1393

w0o0w بارونی میباره.....

هر وقت بارونه و مجبورم از خونه تکون نخورم عصبی میشم، در حدِ... از غروب داره دوباه میباره...الان 12 و ربع شبه...شدید و شدیدتر شده....ولی حیف که نمیشه زد بیرون.....بابا دید اعصاب مصاب ندارم پیشنهاد داد، ماشینو وردارم برم یه دوری بزنم.....گفتم تنهایی نمیچسبه اونم 11 نیم شب.....شما گفتی منم میام......ولی بازم بدون بابا مزه نمیداد... خاله محبوبه اینا عصری اومدن پیشمون، و 1 ساعت پیش رفتن.... کتاب واست میخوندم دو تا قصه پشت سر هم یکیش راجع به عزرائیل بود و یکی دیگشم راجع به ترس از سایه....یه جورایی هر دوش مورد ترسناک بود از کتاب 2 مثنوی معنوی... به سختی واست جوری تشریح کردم که مسئله ترسشو از ذهنت دور کنم...با اینحال راضی نشدم....گفتم کارها...
3 خرداد 1393

خداحافظ....پیش دبستانی...

دیروز آخرین روز مدرسه رفتنت هم به سلامتی رقم خورد.....در واقع روز اسباب بازی و جشن خاله بازی داشتید....به اضافه یه آزمون یک ساعته.... کارنامه های فونیکس هم داده شده که مث گذشته اِکسِلِنت شده بودی... موافقتمون رو واسه ثبت نام دوباره توی همین مجتمع رو با رضایت خودت بعد از جشن کتبی اعلام کردیم... دیروز آکادمی تیچرت "م" بخاطر بیماری غایب بود و خانوم "ق" پشتیبانت بجاش اومد سر کلاست....خیلی خوشحال شدم....اصلا این کجا و ........ خیلی قشنگ استراکچر so , neither رو بهت آموزش داد... با اینکه بیحال از سرماخوردگی بودی ولی خیلی خوب از پسش بر اومدی.....چون علاقه زیادی هم به پشتیبانت داشتی و احساس میکردی که بعد از کلاس بره به د...
1 خرداد 1393